دوشنبه, 05 آذر 1403

لحظه دیدار نزدیک ست.

باز من دیوانه ام، مستم؛

باز می لرزد دلم، دستم.

باز گویی در جهان دیگری هستم.

 

های!  نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ !

های،  نپریشی صفای زلفکم را، دست !

و آبرویم را نریزی، دل !

- لحظه دیدار نزدیک ست.