دوشنبه, 05 آذر 1403

خشک آمد کشتگاه

در جوار کشت همسایه.

گر چه می گویند: " می گریند روی ساحل نزدیک

سوگواران در میان سوگواران."

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
 

بر بساطی که بساطی نیست

در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست

و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد

ـــ چون دل یاران که در هجران یاران ـــ

قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟