از کجا باز چنان بانگ اذان می آید
یا که ازکعبه بلالِ نغمه خوان می آید
گوش دل باز کنی نغمه خوش می شنوی
که مَلَک شاعر و شیپور زنان می اید
باز کن فالی و آیات غزل را بنگر
آنکه استاد عَزل گفت همان می آید
اینهمه آیه تجلی شده دریک شب قدر
آسمان راه نجات است از آن می آید
اطلسی دلنگران از شب پاییزه مباش
سبزه و رویش گل بعد خزان می آید
ساقی از آتش عشق دل پروانه مگو...
شرح این قصه که آسان به زبان می آید.
مهدی برهانی
نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/13790/139024.html
نظرات
وبسایتتون مبارکه.اگر توش یک تالار گفتمان یا یک انجمن هم طراحی می کردید بهتر میشد.
از اینکه توانستید با دوستان مشهدی مان هم از نزدیک آشنا شوید خوشحالم .
در تجارت هم موفق باشید.
ن که چند وقتیه فکر شعر را ازسرم بیرون کردم تابعدن ببینم چی میشه.
منظورتون از آثار ارسالی چیه؟من شعری در آنجا ندیدم؟!
فید RSS نظرات این پست