سخت است که بی بهانه ات گریه کنم
بی لمس حضور شانه ات گریه کنم
با ساز تو در زمزمه جان می گیرم
آن لحظه که در ترانه ات گریه کنم
ای شمع اگر مونس جانم باشی
در شعله هر زبانه ات گریه کنم
راهم ندهی برون در میمانم
در سایه باب خانه ات گریه کنم
هر گوشه ز تو علامتی می بینم
تا کی پی هر نشانه ات گریه کنم
آنروز که آسمان تپید از غم ابر
بگذار که روی شانه ات گریه کنم
مهدی برهانی
نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/13790/139823.html
نظرات
فید RSS نظرات این پست