جمعه, 02 آذر 1403

با یاد تو ای گل دلم انگار فرو ریخت
چون خوشه ماهی که شب تار فرو ریخت


دیوار چه بی پنجره زشت است و دل آزار
خون شد دلم از این همه آزار فرو ریخت


بی تاب تو بودم دو سه شب پیش که در خواب
دیدم که دعا کردی و دیوار فرو ریخت


در حلقه زلف تو گرفتارم از آنرو
کان حلقه رها گشت و زپرگار فرو ریخت


آه تو بگیرد نفس ظلم قسم بر
اشک تو که در لحظه دیدار فرو ریخت ...

                                                           مهدی برهانی

 

نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/11519/115691.html

 

اضافه کردن نظر