گر چه از دست خطای تو، دلم می گیرد
بی تو اما ز جفای تو، دلم می گیرد
گر ميان گل و بلبل شنوم نغمه خوش
نشنوم گر که صدای تو، دلم می گیرد
یک قدم فاصله افتاد مرا عفو نما
گر نپرسم که کجایی تو؟ دلم می گیرد
نظری کن به من سوخته دل سخت مگیر
سر و جانم به فدای تو، دلم می گیرد
کفر اگر نیست به آیین دعا شک دارم
وقتى از دست خدای تو، دلم می گیرد
دل قوی بودم و امروز چه تنها شده ام
ناز کم کن که برای تو، دلم می گیرد
روزها می رود از عمرم و سر گردانم
هر شب اما به هوای تو، دلم می گیرد...
مهدی برهانی
نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/11310/117844.html