دلبرم میگفت یار خسته می خواهد چکار
عاشقی با دستهای بسته می خواهد چکار
گرشبی در دست گیرد حلقه ای از زلف یار
گامهای تند یا پیوسته می خواهد چکار
بعد عمری مستی و لاف خراباتی زدن
شربت انگور را بی هسته می خواهد چکار
عشق را پنهان نمودن شیوه مردانه نیست
بر شتر دولا ولی آهسته می خواهد چکار
گر چه دراین شهر بس دلها اسیرش گشته اند
دلبری مشکوک از این دسته می خواهد چکار
خلوت آغوش تنگش بغض را پنهان نمود
اشک هایش شانه های خسته می خواهد چکار
دلبری مشکوک = کسی که در عشق خود تردید دارد
مهدی برهانی
نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/11310/156950.html