جمعه, 02 آذر 1403

نرگس چشم تو از آینه پیداست هنوز
تپش قلب من از شوق تمناست هنوز


ناز ها میکند این باغ پر ازگل امشب
تا که چشمان قشنگت به تماشاست هنوز


شور وحالیست در این سجده که هرروز کنم
قبله ای کز خم ابروی تو بر پاست هنوز


تکیه بر عقل مکن دل چو تمنایی کرد
عقل هم در گرو این دل رسواست هنوز


از دل غمزده معشوق خبر دار نشد
پس همین است که در میکده غوغاست هنوز


عطر بوی تن تو مست کند هر روزم
تا که پیچیده در این خانه و اینجاست هنوز


نشود خاطرت از یاد که در کوچه ما
بی حضور تو همان پنجره تنهاست هنوز

                                                        مهدی برهانی

 

نظرات در مورد این شعر: http://www.shereno.com/11760/11310/135878.html

 

 

 

اضافه کردن نظر